سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
متن دلخواه شما
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازدیدکننده گرامی ، خوش آمدید به سایت من . لطفا برای هرچه بهتر شدن مطالب این وب سایت ، ما را از نظرات و پیشنهادات خود آگاه سازید و به ما را در بهتر شدن کیفیت مطالب یاری کنید.
 
 
001
نوشته شده در چهارشنبه 90/6/23
ساعت : 5:27 عصر
نویسنده : عمار 19
نظرات

بقاقسیا

لتالاسیقل

ل

یبا

باسق

اثیفغ

ثف

فشصص

فلشٌ
ق



:: برچسب‌ها: ایبایبسلای



درخت بلوط و گل سرخ
نوشته شده در چهارشنبه 90/6/23
ساعت : 5:26 عصر
نویسنده : عمار 19
نظرات

یک درخت بلوط و یک گل سرخ، هر دو جوان و

سبز،







در

کنار هم روییدند و با هم دوست شدند.







هر

روز صبح بزگتر شدن را تجربه می کردند







و

از زمین و هوا و در و دیوار حرف می

زدند.







وقتی

گل سرخ می شکفت،







درخت

بلوط قد می کشید.







حالا

بلوط از چیزهای تازه ای حرف می زد.







از

عقابها، قله کوهها و آسمان آبی.







گل

با تمام توان فریاد زد:







«فکر

می کنی خیلی مهمی نه؟»







درخت

بلوط صدای گل را شنید که ادامه داد:







«چقدر

بزرگ شدی! یه چیزی بگو که منم بفهمم.»







درخت

بلوط جواب داد:







«

من خیلی بزرگ نشده ام،







به

نظرم تو خیلی کوچیک موندی.»






نوشته شده در چهارشنبه 90/6/23
ساعت : 5:26 عصر
نویسنده : عمار 19
نظرات

تاریخم خوب نیست
از علوم سردر نمی آورم
موسیقی پیچیده است
با انگلیسی میانه ای ندارم
با ریاضی دشمن خونیم
اقتصاد عذاب است
ورزش نیروی زیادی می برد
قرائت کار سختی است
جغرافیا گیجم می کند
علم اجتماعی ، حرفش را نزن
شیمی کلافه ام می کند
از زیست شناسی حالم بد می شود
گیاه شناسی بوی علف می دهد
حتی هنر هم برایم سخت است


اما خوب جای شکرش باقی است

که عملایم آلی است